گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
داستان راستان
جلد اول
همسفر حج


مردی از سفر حج برگشته ، سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای‏
امام صادق تعريف می‏كرد ، مخصوصا يكی از همسفران خويش را بسيار می‏ستود
كه ، چه مرد بزرگواری بود ، ما به معيت همچو مرد شريفی مفتخر بوديم .
يكسره مشغول طاعت و عبادت بود ، همينكه در منزلی فرود می‏آمديم او فورا
به گوشه‏ای می‏رفت ، و سجاده خويش را پهن می‏كرد ، و به طاعت و عبادت‏
خويش مشغول می‏شد .
امام : " پس چه كسی كارهای او را انجام می‏داد ؟ و كه حيوان او را
تيمار می‏كرد ؟ "
- البته افتخار اين كارها با ما بود . او فقط به كارهای مقدس خويش‏
مشغول بود و كاری

به اين كارها نداشت .
- " بنابر اين همه شما از او برتر بوده‏ايد "